-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شانه چون بر زلف خود آن عنبرینمو میزند در بیابان داغهای لاله را بو میزند
2 در تپیدنهای دل عاشق ندارد اختیار بال و پر در شیشه دل آن پریرو میزند
3 همچو مژگان هر که را دل میدهد آن چشم مست بیمحابا سینه بر شمشیر ابرو میزند
4 سرو را در حلقه آغوش دارد گرچه تنگ نعل وارون همچنان قمری ز کوکو میزند
5 عاشقان پنهان نمیسازند داغ عشق را هرکه از فرماندهان شد مهر بر رو میزند
6 از نزول آیه رحمت بود در پیچ و تاب هرکه زیر تیغ جانان چین بر ابرو میزند
7 از نظر بازان نگردد حسن اگر صائب تمام گرد مجنون حلقه از بهر چه آهو میزند؟