شانه چون بر زلف خود آن عنبرین‌مو می‌زند از صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

شانه چون بر زلف خود آن عنبرین‌مو می‌زند

1 شانه چون بر زلف خود آن عنبرین‌مو می‌زند در بیابان داغ‌های لاله را بو می‌زند

2 در تپیدن‌های دل عاشق ندارد اختیار بال و پر در شیشه دل آن پری‌رو می‌زند

3 همچو مژگان هر که را دل می‌دهد آن چشم مست بی‌محابا سینه بر شمشیر ابرو می‌زند

4 سرو را در حلقه آغوش دارد گرچه تنگ نعل وارون همچنان قمری ز کوکو می‌زند

5 عاشقان پنهان نمی‌سازند داغ عشق را هرکه از فرماندهان شد مهر بر رو می‌زند

6 از نزول آیه رحمت بود در پیچ و تاب هرکه زیر تیغ جانان چین بر ابرو می‌زند

7 از نظر بازان نگردد حسن اگر صائب تمام گرد مجنون حلقه از بهر چه آهو می‌زند؟

عکس نوشته
کامنت
comment