- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 راز ما را ناله شبگیر بیرون می دهد شورش دیوانه را زنجیر بیرون می دهد
2 نیست از سنگین دلیها گر نگریم در وداع زخم تیغ تیز خون را دیر بیرون می دهد
3 شکر می گردد شکایت بر زبان عاشقان می خورد خون، جوهر این شمشیر بیرون می دهد
4 دایه هر خونی که از بدخویی طفلان خورد از محبت در لباس شیر بیرون می دهد
5 می شود صائب چو گل از آتش خجلت کباب خنده را هرکس که بی تدبیر بیرون می دهد