-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دریا سواد سینه بی کینه من است موج شکست، جوهر آیینه من است
2 از سادگی به شیشه خود سنگ می زند سنگین دلی که دشمن آیینه من است
3 خواهد خدای گیر شدن خصم شوخ چشم زین مصحف غبار که در سینه من است
4 صبح جزا که شنبه خلق جهان بود از طفل مشربی شب آدینه من است
5 زنگ غمی که ناخن صیقل کبود ازوست چون سبزه فرش خانه آیینه من است
6 خونی که عطسه ریز کند مغز سنگ را چون نافه زیر خرقه پشمینه من است
7 گردون که آفتاب بود شمع مجلسش صائب کباب صحبت دوشینه من است