- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همان یوسف که مصر آمد به تنگ از بس خریدارش به پشت کار حسن او نیرزد روی بازارش
2 ز بس آب صباحت صیقلی کرده است رویش را نگه صد جای لغزد تا گلی چیند ز رخسارش
3 چه خرم گلستانی، خوش بلند اقبال رویش را که از مژگان بلبل آبی نوشد خار دیوارش
4 درین مزرع کدامین دانه امید افشانم ؟ که در خاک فراموشی نسازد سبز زنگارش
5 هر آن بلبل که با من دعوی هم نالگی دارد به خون او گواهی می دهد سرخی منقارش
6 چو از هند دوات آید برون طاوس کلک من خورد صد مارپیچ رشک، کبک از طرز رفتارش
7 چو صائب این غزل را بر بیاض دل رقم می زد قلم را نیشکر می کرد شیرینی گفتارش