چاره از من می کند پرهیز از صائب تبریزی غزل 6705

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

چاره از من می کند پرهیز از بیچارگی

1 چاره از من می کند پرهیز از بیچارگی غم به گرد من نمی گردد ز بی غمخوارگی

2 چاره این چاره جویان را مکرر کرده ام امتحان از دردمندی ها همان بیچارگی

3 نیستم بر خاطر صحرا گران چون گردباد کرده ام تا راست قامت، می برم آوارگی

4 گر نمی آری چراغی آه سردی هم بس است پا مکش ای سنگدل از خاک ما یکبارگی

5 چاک تهمت بود اگر بر جامه یوسف گران عاقبت شد شهپر پرواز کنعان، پارگی

6 ما عبث در زلف او دل بر اقامت بسته ایم حاصل سنگ از فلاخن نیست جز آوارگی

7 روزی روشندلان دل خوردن است از آسمان قسمت اخگر ز خاکستر بود دلخوارگی

8 عیبها را کیمیای فقر می سازد هنر بر لباس تنگدستان پینه نبود پارگی

9 داشت صائب چاره جویی دربدر دایم مرا پشت بر دیوار راحت دادم از بیچارگی

عکس نوشته
کامنت
comment