1 زخون خوردن اثرهای نمایان باز می ماند ز آهو نافه، گفتار از سخن پرداز می ماند
2 زیک هشیار بزم میکشان افسرده می گردد به اندک مایه ای، شیر از روانی باز می ماند
3 متاب از سختی ایام روی دل که آیینه چو گرداند زصیقل روی، بی پرداز می ماند
4 اگر این است حسن عاقبت مطلب روایان را به مطلب می رسد هر کس زمطلب باز می ماند
5 مرو در خون صید لاغر من کز شکار من همین مشت پری در چنگل شهباز می ماند
6 رجا و خوف را در هیچ حال از کف مده صائب که چون یک بال گردد مرغ از پرواز می ماند