1 میخانه ای که شوق تو باشد مدام او دایم به زور باده زند دور، جام او
2 سنگ ملامتی که به هم بشکند ترا چون کعبه واجب است به جان احترام او
3 طومار درد و داغ عزیزان رفته است این مهلتی که عمر درازست نام او
4 رحم است بر کسی که شود خرج مردگان چون حافظ مزار سراسر کلام او
5 در هر سری که هست تمنای گلرخی از بوی گل پری زده گردد مشام او
6 در هر دلی که عشق الهی کند نزول چون کعبه جای کسب هوا نیست بام او
7 صائب بس است قسمت من خون دل ز عشق دست که می رسد به می لعل فام او؟
دیدگاهها **