- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نوش این غمخانه در دنبال دارد نیش را شکوه ای از تلخکامی نیست دوراندیش را
2 سوز دل از دست می گیرد عنان اختیار شمع نتواند گره زد اشک و آه خویش را
3 خال مشکین است ازان سیب ذقن ظاهر شده؟ یا شب قدری است گرد آورده نور خویش را
4 حاصلی غیر از جگر خوردن ندارد راستی نان به خون تر می شود صبح صداقت کیش را
5 پیش پای فکر رنگین هیچ راهی دور نیست چون حنا یک شب به هندستان رساند خویش را
6 می رود از کوته اندیشی به استقبال مرگ بی ضرورت می دواند هر که اسب خویش را
7 گر چه می سازند خود را دیگران در خانه جمع گم کند در خانه آیینه خودبین خویش را
8 پاس همراهان کاهل سنگ راه من شده است ور نه صائب من به منزل می رساندم خویش را