درد را چون صاف در میخانه از صائب تبریزی غزل 2765

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

درد را چون صاف در میخانه می باید کشید

1 درد را چون صاف در میخانه می باید کشید هر چه ساقی می دهد مردانه می باید کشید

2 عزت جام تهی باید به بوی باده داشت ناز گنج گوهر از ویرانه می باید کشید

3 می چو گردد سر که هیهات است دیگر می شود دست از اصلاح دل فرزانه می باید کشید

4 می رسد سیل فنا تا چشم بر هم می زنی رخت خود بیرون ازین ویرانه می باید کشید

5 تلخی زهر فنااز زندگانی بیش نیست بر سر این پیمانه را مردانه می باید کشید

6 درد بی درمان پیری را دوا بی حاصل است دست از تعمیر این ویرانه می باید کشید

7 تا سر مویی تعلق هست دل آزاد نیست ریشه این سبزه بیگانه می باید کشید

8 وحشتی کز آشنایان بی دماغان می کشند روح را زین عالم بیگانه می باید کشید

9 تا شود روشن به نور شمع صائب دیده ات سرمه از خاکستر پروانه می باید کشید

عکس نوشته
کامنت
comment