- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 طغیان نفس بیش به وقت غنا شود مار ضعیف بر سر گنج اژدها شود
2 از بوی پیرهن گذرد آستین فشان از دست هر که دامن فرصت رها شود
3 چون تیر راست، گرد هدف می کند طواف از بار درد قامت هر کس دو تا شود
4 ساز سیاه، دیدن همکار سینه را آیینه چون به آب رسد بی صفا شود
5 از شبنم غریب اقامت مدار چشم در گلشنی که بوی گل از گل جدا شود
6 آن غنچه ای که بود بر او تنگ لامکان در تنگنای چرخ چه مقدار وا شود
7 صائب گره گشاده نمی گردد از گره محتاج را چه عقده ز محتاج وا شود