-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیگر از پرده برون نغمه طنبور آمد باز ناخن زن دلهای پر از شور آمد
2 از دم سرد خزان بر گل صد برگ نرفت آنچه بر زخم من از مرهم کافور آمد
3 نوش این نشأه یقین شد که نباشد بی نیش تا ز تنگ شکر یار برون مور آمد
4 لب ببند از سخن حق که ازین راهگذر عالمی تیغ به کف بر سر منصور آمد
5 آن که چشمش پی عیب دگران است چهار چون به عیب خودش افتاد نظر، کور آمد
6 گرو از برق، پی مطلب دنیا می برد آن که پا مرکب چوبین به لب گور آمد
7 کردم انگشت ز عیب دگران تا کوتاه سالم انگشت من از خانه زنبور آمد
8 تا به دامان قیامت رود از چشمش آب هرکه را در نظر آن چهره پرنور آمد
9 ناله بلبل سودازده شد پرده نشین تا به سیر چمن آن غنچه مستور آمد
10 صائب از شمع به بال و پر پروانه نرفت آنچه از دوری او بر من مهجور آمد