صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

همان کسی که به دست کرم سرشت از صائب تبریزی غزل 615

غزل 615 ام از 9863 غزلیات

همان کسی که به دست کرم سرشت مرا

1 همان کسی که به دست کرم سرشت مرا به زیر پای خم انداخت همچو خشت مرا

2 به من چو رشته زنار، کفر پیچیده است نمی توان بدر آورد از کشت مرا

3 ز شور عشق نمک در خمیر من انداخت به دست لطف عزیزی که می سرشت مرا

4 به خود چگونه نپیچم، که همچو جوهر تیغ ز پیچ و تاب بود خط سرنوشت مرا

5 ز فیض سرمه حیرت درین تماشاگاه یکی شده است چو آیینه خوب و زشت مرا

6 ز آه سرد بود سبزه تخم سوخته را سیاه روز شد آن عاملی که کشت مرا

7 به بوی پیرهن از دوست صلح نتوان کرد کجا فریب دهد جلوه بهشت مرا؟

8 قبول سبحه و زنار نیست رشته من به حیرتم به چه امید چرخ رشت مرا

9 درین بساط من آن آدم سیه کارم که فکر دانه برآورد از بهشت مرا

10 چو عشق، حسن خداداد من جهانگیرست به هیچ آینه نتوان نمود زشت مرا

11 ز شمع اشک و ز پروانه خواست خاکستر چو عشق خانه برانداز می سرشت مرا

12 ز خاک عشق دمیده است دانه ام صائب به آتش رخ گل می توان برشت مرا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر همان کسی که به دست کرم سرشت مرا

شاعر شعر همان کسی که به دست کرم سرشت مرا چه کسی است ؟

شاعر شعر همان کسی که به دست کرم سرشت مرا صائب تبریزی می باشد.

شعر همان کسی که به دست کرم سرشت مرا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر همان کسی که به دست کرم سرشت مرا چیست ؟

قالب شعر همان کسی که به دست کرم سرشت مرا غزل است

مضمون اصلی شعر همان کسی که به دست کرم سرشت مرا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر