-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 افسر سر گرمی مهر از فروغ جام اوست خرده انجم سپند روی آتش فام اوست
2 ذکر او دل زنده دارد چرخ مینا رنگ را جان این فیروزه در دست خواص نام اوست
3 صبح محشر انتظار جلوه او می کشد چشم خورشید قیامت بر کنار بام اوست
4 گل عبث در دامن باد صبا آویخته است گوش هر بی درد، کی شایسته پیغام اوست؟
5 روی در بیت الحرام عشق دارد آفتاب پرنیان صبح صادق جامه احرام اوست
6 مردم باریک بین در وصل هجران می کشند مرغ زیرک گر به شاخ گل نشیند دام اوست
7 ابر سیرابی که بر خارا کند گوهر نثار وز ندامت تر نگردد، التفات عام اوست
8 از سر سرگشته گرداب و رقص گردباد می توان دانست بر و بحر بی آرام اوست
9 چون نترسد چشم من صائب ز زهر چشم او؟ شور دریای محیط از تلخی بادام اوست