صبح بر خورشید می لرزد ز از صائب تبریزی غزل 245

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

صبح بر خورشید می لرزد ز آه سرد ما

1 صبح بر خورشید می لرزد ز آه سرد ما کوه می دزدد کمر در زیر بار درد ما

2 از رگ خامی نباشد میوه ما ریشه دار پختگی پیداست چون آتش ز رنگ زرد ما

3 فتح ما آزاد مردان در شکست خود بود گو دل از ما جمع دارد دشمن نامرد ما

4 می شود مژگان آتشبار، هر خاری که هست بر گلستان بگذرد گر آه غم پرورد ما

5 بازی ما گر چه اول خام می آید به چشم در عقب دارد تماشاهای رنگین، نرد ما

6 دامن صحرا ز اشک آهوان شد لاله زار روی در حی کرد تا مجنون صحراگرد ما

7 ناز پرورد خرام قامت رعنای اوست برنمی خیزد به تعظیم قیامت، گرد ما

8 این جواب آن غزل صائب که طالب گفته است بعد ازین از خاک، معشوقانه خیزد گرد ما

عکس نوشته
کامنت
comment