-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبح بر خورشید می لرزد ز آه سرد ما کوه می دزدد کمر در زیر بار درد ما
2 از رگ خامی نباشد میوه ما ریشه دار پختگی پیداست چون آتش ز رنگ زرد ما
3 فتح ما آزاد مردان در شکست خود بود گو دل از ما جمع دارد دشمن نامرد ما
4 می شود مژگان آتشبار، هر خاری که هست بر گلستان بگذرد گر آه غم پرورد ما
5 بازی ما گر چه اول خام می آید به چشم در عقب دارد تماشاهای رنگین، نرد ما
6 دامن صحرا ز اشک آهوان شد لاله زار روی در حی کرد تا مجنون صحراگرد ما
7 ناز پرورد خرام قامت رعنای اوست برنمی خیزد به تعظیم قیامت، گرد ما
8 این جواب آن غزل صائب که طالب گفته است بعد ازین از خاک، معشوقانه خیزد گرد ما