-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبح میخانه نشینان کف دریای می است شفق باده کشان چهره حمرای می است
2 تا سیه مست نگردیم پشیمان نشویم ساحل توبه ما در دل دریای می است
3 با دلی چون دل شب، می روم از انجمنی که گل صبح در او پنبه مینای می است
4 نیست جز باد به کف ساحل هشیاری را صدف گوهر مقصد دل دریای می است
5 چاک در پیرهن یوسف عقل افکندن چشمه کاری است که در دست زلیخای می است
6 زر به زر داد هر آن کس می گلرنگ خرید زردرویی نکشیدن گل سودای می است
7 چه عجب غنچه تصویر شود شادی مرگ؟ در حریمی که نسیمش دم گیرای می است
8 برو ای عقل، کله گوشه همت مشکن کاین قیامی است که بر قامت رعنای می است
9 چشم صائب ز تماشا قدح خون گردید این چه رنگ است که با لاله حمرای می است