-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرکه وحشت می کند ز آمیزش ما بیشتر دردل سودایی مامی کند جا بیشتر
2 توسن سرکش چو میدان یافت طوفان می کند شورش مجنون شد ازدامان صحرا بیشتر
3 آنچنان کز برگ ،بوی گل سبک پرواز شد رازمارا پرده پوشی کرد رسوابیشتر
4 می شود سیل ضعیف از بند بی زنهارتر ازخموشی راز من شد آشکارا بیشتر
5 دارد آتش زیر پا اشکم ز شوق دیدنش در دل طفلان بود ذوق تماشابیشتر
6 حیرتی دارم که چون آهوی چشم گلرخان دردل تنگ از رمیدن واکند جابیشتر؟
7 گر به این عنوان شود روی تو گلگل از شراب می گشد طاوس از پر خجلت از پابیشتر
8 دور بر خود می کند صائب ره نزدیک را می دود هرکس پی تحصیل دنیا بیشتر