-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تنگ خلقی شعله دوزخ سرشتی بوده است جبهه وا کرده صحرای بهشتی بوده است
2 اعتباری را که در خوبی سرآمد گشته بود ما به چشم عاقبت دیدیم زشتی بوده است
3 دور باش صد بلا گردید درد و داغ عشق غوطه خوردن در دل آتش بهشتی بوده است
4 در سر زاهد به غیر از خودپرستی هیچ نیست این کدوی پوچ، قندیل کنشتی بوده است
5 از لحد خوابش نگردد تلخ چون تن پروران بستر و بالین هر کس خاک و خشتی بوده است
6 شور لیلی از سر مجنون به جان دادن نرفت پیچ و تاب عشق، خط سرنوشتی بوده است
7 چرخ مینایی که عقل پیر یک دهقان اوست از سواد بیکران عشق، کشتی بوده است
8 قامتش خم گشت و نگذارد قدم در راه راست راستی صائب عجب غفلت سرشتی بوده است