- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 معانی اهل صورت را به گرد دل نمی گردد به منزل، چون مصور شد، ملک داخل نمی گردد
2 نبرد از مغز زاهد باده گلرنگ خشکی را به آب زندگانی این زمین قابل نمی گردد
3 نگاه بی غرض با حسن در یک پیرهن باشد حجاب چشم مجنون پرده محمل نمی گردد
4 دل بیتاب پاس عصمت معشوق می دارد به گرد شمع، این پروانه در محفل نمی گردد
5 نگردد سنگ راه سالکان آسایش دنیا که سیل تندرو آسوده در منزل نمی گردد
6 نباشد بار بر آزاد مردان عقده مشکل قد سرو و صنوبر خم زبار دل نمی گردد
7 به امید برومندی نهالی را رسانیدم ندانستم کز او جز بار دل حاصل نمی گردد
8 زقتلم چون حنا آن دست سیمین را نگارین کن که خون من و بال دامن قاتل نمی گردد
9 دم نشمرده صائب جنگ دارد با دل روشن که صبح صادق از پاس نفس غافل نمی گردد