از عزیزان رفته رفته شد از صائب تبریزی غزل 5964

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

از عزیزان رفته رفته شد تهی این خاکدان

1 از عزیزان رفته رفته شد تهی این خاکدان یک تن از آیندگان نگرفت جای رفتگان

2 عالم از اهل سعادت یک قلم خالی شده است زان همایون طایران مانده است مشتی استخوان

3 نیست جز سنگ مزار از نامداران بر زمین نقش پایی چند بر جا مانده است از کاروان

4 زیر گردون راست کیشان را نمی باشد قرار منزل آسایش تیرست بیرون از کمان

5 باز می گردد به جان بی نفس سوی عدم هر که در ملک وجود آید ز روشن گوهران

6 ما به این ده روزه عمر از زندگی سیر آمدیم خضر چون تن داد، حیرانم، به عمر جاودان؟

7 پیش ازین بر رفتگان افسوس می خوردند خلق می خورند افسوس در ایام ما بر ماندگان

8 مستی غفلت شعور از خلق صائب برده است تا که پیش از مرگ برخیزد ازین خواب گران؟

عکس نوشته
کامنت
comment