-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 خط سر زد و تغافل او همچنان بجاست گل کوچ کرد و گوش کر باغبان بجاست
2 ایمن مشو ز خصمی تیغ زبان که شمع در بوته گداز بود تا زبان بجاست
3 کو سینه ای که داغ عزیزان ندیده است؟ اینک هزار لاله درین بوستان بجاست
4 آیینه خانه دل ما بی غبار نیست چندان که سرمه واری ازین خاکدان بجاست
5 عهد شباب رفت و همان مست غفلتیم شد نوبهار و زحمت خواب گران بجاست
6 جان را ببین کدام به تلخی سپرده اند؟ از طوطیان شکر، ز هما استخوان بجاست
7 کج بحث، راستی ز طبیعت برون برد پهلو تهی نمودن تیر از کمان بجاست
8 صائب زبان کلک سخن آفرین ماست امروز شعله ای که درین دودمان بجاست