-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خط به گرد رخ آن سیم ذقن آمده است مور در دست سلیمان به سخن آمده است
2 در هوای لب یاقوت فروغ تو، سهیل اشک گرمی است که از چشم یمن آمده است
3 این نه صبح است، که خورشید ز اندیشه جان به سر راه تو با تیغ و کفن آمده است
4 چون نباشد خط مشکین تو در گرد نهان؟ که نفس سوخته از ناف ختن آمده است
5 شور محشر ز گریبان چمن گل کرده است بلبل نغمه غریبی به چمن آمده است
6 جامه فتح ضعیفان سپر انداختن است خصم با تیغ، عبث بر سر من آمده است
7 گوش ارباب سخن تنگ شکر چون نشود؟ طوطی خامه صائب به سخن آمده است