- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خط از لب لعل گهرافشان تو گل کرد یا خضر ز سرچشمه حیوان تو گل کرد
2 چشم تو شد از گریه مستانه گهرریز یا خون من از نشتر مژگان تو گل کرد
3 پردر پر هم بافت چو خط گرد دهانت حرفی که ز لعل گهرافشان تو گل کرد
4 در شوره زمین تخم فشاند چمن آرا تا آن خط ریحان ز نمکدان تو گل کرد
5 هر غنچه دهانی چو زر گل به گره بست هر نکته که از غنچه خندان تو گل کرد
6 از خون دلم شانه چو سرپنجه مرجان رنگین شد واز زلف پریشان تو گل کرد
7 از زلف شد آن طرف بناگوش نمایان صبح وطن از شام غریبان تو گل کرد
8 روشن گهری پرده در راز نهان است از چشم تو می خوردن پنهان توگل کرد
9 در پرده شب جام چو خورشید کشیدن چون صبح ز دستار پریشان توگل کرد
10 شبهای درازی که به صحبت گذراندی از کوتهی شمع شبستان توگل کرد
11 در پرده هر آن جرعه که چون ابر کشیدی یک یک ز عذار عرق افشان توگل کرد
12 دل باز کند صحبت یاران موافق در خلوت دل غنچه پیکان توگل کرد
13 بود از نظر خلق نهان خاک مزارم چون سرو ز برچیدن دامان توگل کرد
14 از سینه هرکس که دل خونشده گم شد چون تکمه گوهر ز گریبان توگل کرد
15 چون غنچه به دل خرده رازی که نهفتم آخر ز شکر خنده پنهان توگل کرد
16 از کاوش مژگان تو وا شد گره دل این غنچه لب بسته به دوران توگل کرد
17 از گریه شادی ز جگر شست سیاهی هر لاله که از خاک شهیدان توگل کرد
18 یک بار کند هر ثمری گل ز لطافت در هر نظری سیب زنخدان توگل کرد
19 صائب چمن از زمزمه عشق تهی بود این نغمه جانسوز به دوران توگل کرد