- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خط از بیباکی آن حسن عالمگیر می پیچد که جوهر بر خود از خونریزی شمشیر می پیچد
2 حنون را هست در غافل حریفی دست گیرایی که مجنون با کمال ضعف گوش شیر می پیچد
3 میسر نیست دل را از غبار خط برون رفتن که پای سیل را این خاک دامنگیر می پیچد
4 گزیر از دوزخ سوزان نباشد نفس کجرو را به آتش راست بتوان ساختن چون تیر می پیچد
5 کند عزت دنیاست پیچ و تاب خواریها عبث در کنج زندان یوسف از زنجیر می پیچد
6 که در صید دل من می کند چین زلف مشکین را؟ که در هر گام دست و پای این نخجیر می پیچد
7 نشد خط غمزه بیباک را مانع زخونریزی زجوهر کی زبان جرأت شمشیر می پیچد؟
8 زبیباکی حنا بر پای خواب آلود می بندد گرانجانی که بر آب و گل تعمیر می پیچد
9 نخواهد دید فردا روی آتش را گنهکاری که بی آتش چو مو از خجلت تقصیر می پیچد
10 به آب حضر صائب گرد راه از خویش می شوید ز روی صدق هر رهرو که بر شبگیر می پیچد