- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا خط به دور ماه رخت هاله بسته است از هاله مه به حلقه ماتم نشسته است
2 راهی به حق ز هر دل در خون نشسته است این در به روی گبر و مسلمان نبسته است
3 غافل مشو ز پاس دل بیقرار ما کاین مرغ پر شکسته قفس ها شکسته است
4 گردون نظر به بی بصران بیشتر کند زنگی هلاک آیینه زنگ بسته است
5 خط امان ز تیغ حوادث گرفته است آزاده ای که بند علایق گسسته است
6 از مرگ و زندگانی ما عشق فارغ است دریا، دلی به موج و حبابش نبسته است
7 رگهای جان باده کشان در کشاکش است امروز باز رشته سازی گسسته است
8 خواهد ثواب بت شکنان یافت روز حشر سنگین دلی که توبه ما را شکسته است!
9 نتوان به ما رسید ز غمازی نشان نقش پی رمیده دلان جسته جسته است
10 خون گریه می کند در و دیار روزگار تا شیشه دل که خدایا شکسته است
11 صائب گشوده اند به رویش در بهشت هر کس زبان ز نیک و بد خلق بسته است