- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سبکروان ز خم آسمان برآمده اند ز راستی چو خدنگ از کمان برآمده اند
2 چگونه قامت خود زود زود راست کنند چو سبزه از نته سنگ گران برآمده اند
3 عنان سوختگان را گرفتن آسان نیست به تازیانه آه از جهان برآمده اند
4 به جستجوی تو هر روز آتشین نفسان چو آفتاب به گرد جهان برآمده اند
5 کدام غنچه محجوب در خودآرایی است که بلبلان همه از گلستان برآمده اند
6 ز چشم شوخ بتان مردمی مدارطمع که آهوان ختا بی شبان برآمده اند
7 سزای صدرنشینان اگر بود انصاف همین بس است که از آستان برآمده اند
8 نسیم صبح جزا را فسانه پندارند جماعتی که به خواب گران برآمده اند
9 چو شانه در حرم زلف راه جمعی راست که با هزار زبان بی زبان برآمده اند
10 جماعتی که خموشند چون صدف صائب ز بحر با لب گوهرفشان برآمده اند