-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زبان شکوه اگر همچو خار داشتمی همیشه خرمن گل در کنار داشتمی
2 هزار خانه چو زنبور کردمی پر شهد اگر گزیدن مردم شعار داشتمی
3 ز دست راست ندانستمی اگر چپ را چه گنج ها به یمین و یسار داشتمی
4 به ابر اگر دهن خود گشودمی چو صدف هزار عقد گهر در کنار داشتمی
5 به گرد شمع تو پروانه وار می گشتم اگر به گردش خود اختیار داشتمی
6 به درد عشق اگر مبتلا نمی گشتم چه دلخوشی من ازین روزگار داشتمی؟
7 خزان فسرده نمی کرد روزگار مرا اگر امید جنون از بهار داشتمی
8 اگر غبار تعلق فشاندمی از خویش دل سبک چو نسیم بهار داشتمی
9 اگر غبار دل خود نشستمی به سرشک هزار قافله در زیر بار داشتمی
10 قفس به دوش سفر کردمی ازین گلشن اگر ز درد طلب خارخار داشتمی
11 اگر به عالم بیرنگیم فتادی چشم کجا نظر به خزان و بهار داشتمی؟
12 ز آه کشتی دل بادبان اگر می داشت ازین محیط امید کنار داشتمی
13 گذشته بودی اگر دل ز پرده اسباب کجا ز چرخ به خاطر غبار داشتمی؟
14 به عیب خویش اگر راه بردمی صائب به عیبجوئی مردم چه کار داشتمی؟