-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خارخاری که ز رفتار تو در دل مانده است خس و خاری است که از موج به ساحل مانده است
2 اثری کز من بی نام و نشان هست و بجاست گل خونی است که بر دامن قاتل مانده است
3 نیست یک دل که در او گوهر انصاف بود صدفی چند درین دامن ساحل مانده است
4 منزل دور به غیرت فکند رهرو را دل ز نزدیکی راه است که کاهل مانده است
5 خشک مغزان گهر از بحر به ساحل بردند کشتی ماست که در دامن ساحل مانده است
6 چیست خشت و گل فانی که بر آن تکیه کنند اثر آن است که از مردم کامل مانده است
7 رسته گشتند ز زندان جهان یک جهتان مهره ماست که در ششدر باطل مانده است