لاله داغ است ازان عارض از صائب تبریزی غزل 4784

1 لاله داغ است ازان عارض گلفام هنوز سرو را قامت او می دهد اندام هنوز

2 گر چه از مستی چشمش دو جهان است خراب نرسیده است لب او به لب جام هنوز

3 در حریم دهنش دست و گریبان همند بر سر تنگی جا، بوسه و دشنام هنوز

4 مو برآورد زبان قلمش از خط سبز می کند ننگ ز نام من بدنام هنوز

5 خار در پیرهن یوسف مصر اندازد بوی پیراهن آن سرو گل اندام هنوز

6 باش تا صبح رعونت ز نهالش بدمد نکشیده است قد آن فتنه ایام هنوز

7 آهوی چشم غزالان زرمیدن استاد دل وحشت زده با من نشود رام هنوز

8 بر لب جام زدی بوسه و یک عمر گذشت لب خود می مکد از ذوق لب جام هنوز

9 دعوی پختگی اینجا ثمر خامیهاست عود مادر جگر شعله بود خام هنوز

10 تو که از پختگی عشق نداری خبری فکر صائب به مذاق تو بود خام هنوز