- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از سر پر آرزو دل زردرویی می کشد عاقل از بالای جاهل زردرویی می کشد
2 قسمت دنیا ز اهل آخرت شرمندگی است حق چو شد بی پرده، باطل زردرویی می کشد
3 در پری بیش است خجلت کاسه دریوزه را ماه نو چون گشت کامل زردرویی می کشد
4 آبروی خاکساری از گهر افزونترست بحر پرگوهر ز ساحل زردرویی می کشد
5 رنگ در خونم نماند ازبس که کاهیدم زعشق صید من از تیغ قال زردرویی می کشد
6 چون چراغ صبح می میرد برای خامشی بس کز آن رو شمع محفل زردرویی می کشد
7 شرم همت بین که با بخشیدن سربی دریغ همچنان از داس، حاصل زردرویی می کشد
8 می کند پیوند بی نسبت عزیزان را ذلیل برگ سبز از دست سایل زردرویی می کشد
9 نیست تا آیینه، هر زشتی بود صائب نکو از دل آگاه، غافل زردرویی می کشد