- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل از گناه پاک چو دارالسلام کن خاک سیاه بر سر مینا و جام کن
2 چون برق، ذوق باده بود پای در رکاب عیش مدام خواهی، ترک مدام کن
3 خواهی چو شعله چشم و چراغ جهان شوی در پیش پای هر خس و خاری قیام کن
4 آب حیات در ظلمات است، زینهار مانند شمع در دل شبها قیام کن
5 چون سرو پا به دامن آزادگی بکش آنگاه در بهشت فراغت خرام کن
6 در زیر زلف یأس بود چهره امید هر جا دلت فرود نیاید مقام کن
7 آب حیات دولت فانی است نام نیک این دولت دو روزه خود مستدام کن
8 هر چند ناله تو کند دانه را سپند ای مرغ خوش نوا، حذر از چشم دام کن
9 ما خون گرم خویش حلال تو کرده ایم خواهی به شیشه افکن و خواهی به جام کن
10 بزم شراب، بی مزه بوسه ناقص است پیش آی و عیش ناقص ما را تمام کن
11 خواهی که بر رخ تو در فیض وا شود چون صائب اقتدا به حدیث و کلام کن