-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل رمیده ملول از سفر نمیگردد فتاد هرکه به این راه برنمیگردد
2 شده است خشک چنان چشم من ز بیدردی که از نظاره خورشید تر نمیگردد
3 مشو به سنگدلی غرّه ای کمانابرو که تیر آه من از سنگ برنمیگردد
4 دل از عقیق لب او چگونه بردارم؟ که تشنه سیر ز آب گهر نمیگردد
5 زمین سادهدلیهاست سخت دامنگیر ز آبگینه من نقش بر نمیگردد
6 نمیشوند بزرگان ز پاس خود غافل که تیغ کوه جدا از کمر نمیگردد
7 سراب تشنهلبان را نمیکند سیراب که حرص جاه کم از سیم و زر نمیگردد
8 ز زور آب شناور نمیشود عاجز ز باده ساقی ما بیخبر نمیگردد
9 به غیر خون جگر بادهای درین دوران نصیب صائب خونینجگر نمیگردد