دل خود به خود شکسته شود از صائب تبریزی غزل 742

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

دل خود به خود شکسته شود عشق پیشه را

1 دل خود به خود شکسته شود عشق پیشه را سنگ است در بغل می پر زور شیشه را

2 چشم بد ستاره به عاشق چه می کند؟ از کرم شب فروز چه غم شیر بیشه را؟

3 در ساز با خزان حوادث که همچو سرو بار دل است میوه بهار همیشه را

4 پیران شکار طول امل زود می شوند در خاک نرم، حکم روان است ریشه را

5 آورده است صورت شیرین برون ز سنگ فرهاد چون به سر ندهد جای تیشه را؟

6 شمع و شراب و شاهد من خون دل بس است برق از فروغ باده بود ابر شیشه را

7 رنگی به روی کار نیاری چو کوهکن از خون خویش تا ندهی آب تیشه را

8 صائب لباس برق نگردد حجاب ابر تا چند زیر خرقه توان داشت شیشه را؟

عکس نوشته
کامنت
comment