-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل آسوده طمع هر که ز دنیا دارد زیر بال و پر خود بیضه عنقا دارد
2 غافل از حق نشود روح به ویرانه جسم سیل هر جا که بود روی به دریا دارد
3 خویش را تا نگذارد ننشیند از پا هرکه چون شمع سر عالم بالا دارد
4 دم جان بخش اثر در دل آهن نکند چشم سوزن چه تمتع ز مسیحا دارد؟
5 از علم لشکریان را نتوان غافل کرد دو جهان چشم بر آن قامت رعنا دارد
6 کار چون در گره افتد به دعا دست برآر شانه در عقده گشایی ید طولی دارد
7 نیست خالی سر مویی به تن از جان لطیف هر که را جا نبود، در همه جا جا دارد
8 دل محال است که ساکن شود از لرزیدن شانه تا راه در آن زلف چلیپا دارد
9 گر چه یعقوب مرا پای طلب کوتاه است بوی پیراهن یوسف ید طولی دارد
10 تو ز طفلی است که در خانه نداری آرام ور نه هنگامه عالم چه تماشا دارد؟
11 لازم برق بود ریزش باران صائب گریه بسیار ز پی خنده بیجا دارد