- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل عبث چندین تقدیر الهی می تپد می شود قلاب محکمتر چو ماهی می تپد
2 ز اضطراب دل دمی در سینه ام آرام نیست بحر بر هم می خورد چندان که ماهی می تپد
3 نیست آسان بحر را در کوزه پنهان ساختن عارفان را دل به اسرار الهی می تپد
4 برق اگر گردد به گرد کعبه نتواند رسید رهنوردی را که دل بر هر سیاهی می تپد
5 چشم بد بسیار دارد در کمین اسرار عشق کاه را پیوسته دل بر رنگ کاهی می تپد
6 بی زران از دستبرد رهزنان آسوده اند غنچه را دل از نسیم صبحگاهی می تپد
7 پرتو خورشید چون تیغ از نیام آرد برون ذره را در سینه دل خواهی نخواهی می تپد
8 تحفه جرمی به دست آور که در دیوان عفو جان معصومان ز جرم بیگناهی می تپد
9 این جواب آن غزل صائب که می گوید ملک نور در ظلمت، سفیدی در سیاهی می تپد