ز سختی های دوران دیده بینا از صائب تبریزی غزل 320

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ز سختی های دوران دیده بینا شود پیدا

1 ز سختی های دوران دیده بینا شود پیدا شرار زنده دل از آهن (و) خارا شود پیدا

2 جهد پیوسته نبض موج در دریای پرشورش دل آسوده هیهات است در دنیا شود پیدا

3 به خون خوردن گشاید عقده سر در گم عالم چنان کز باده روشن، ته دلها شود پیدا

4 گذارد سرو را از طوق قمری نعل در آتش به هر گلشن که آن سرو سهی بالا شود پیدا

5 ز شوق جستن آتش زیر پا دارد شرار من چه آسایش مرا از بستر خارا شود پیدا؟

6 توان در پرده شرم از عذار یار گل چیدن که حسن باده گلرنگ در مینا شود پیدا

7 به جز خفت ندارد حاصلی خشم و غضب صائب به غیر از کف چه از آشفتن دریا شود پیدا؟

عکس نوشته
کامنت
comment