-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خط سبز از دعای صبح خیزان است گیراتر لب میگون زخون بیگناهان است گیراتر
2 ز روی نو خط آن خوش پسر چون چشم بردارم؟ کزاو هرحلقه ای ازچشم فتان است گیراتر
3 اگر چه دانه راکمتر بود ازدام گیرایی ز زلف عنبر افشان خال جانان است گیراتر
4 درآن گلشن که من دارم به خاطر فکر آزادی گل بی خارش از خارمغیلان است گیراتر
5 کسی چون چشم از آن چشم خمارآلود بردارد؟ که از قلاب ،آن برگشته مژگان است گیراتر
6 گزیدم راستی تاایمن از زخم زبان گردم ندانستم که آتش در نیستان است گیراتر
7 به دنیا بیش می چسبند پیران درکهنسالی که خار خشک در تسخیر دامان است گیراتر
8 به عنوانی مبدل شد به خشکی چرب نرمیها که شیر از استخوان درکام طفلان است گیراتر
9 سروکارمن افتاده است با شیرین لبی صائب که حرف تلخ او از شکرستان است گیراتر