میوه باغ امیدم داغ حرمان از صائب تبریزی غزل 4830

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

میوه باغ امیدم داغ حرمان است و بس

1 میوه باغ امیدم داغ حرمان است و بس یار دلسوزی که می‌بینم نمکدان است و بس

2 پشت و روی این ورق را بارها گردیده‌ام عالم از جهان مرکب یک شبستان است و بس

3 نور شرم از دیده خوبان بازاری مجوی این جواهر سرمه در چشم غزالان است و بس

4 سنگ را یاقوت می‌سازم به صد خون جگر روزیم چون آفتاب از چرخ یک نان است و بس

5 آن که گاهی عقده‌ای وامی‌کند از کار من در بیابان طلب خار مغیلان است و بس

6 می‌کشد هرکس که در قید لباس آرد مرا حلقه فتراک من طوق گریبان است وبس

7 چون نگردم گرد سرتاپای او چون گردباد؟ پاکدامانی که می‌بینم بیابان است و بس

8 دل نیازردن اگر شرط مسلمانی بود می‌توان گفتن همین هندو مسلمان است و بس

9 چشم عبرت باز کن صائب ز شبنم پندگیر حاصل قرب نکویان چشم گریان است و بس

عکس نوشته
کامنت
comment