-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سیر چشمی خاک در چشم سخاوت می کند مور این وادی سلیمان را ضیافت می کند
2 ای دل بیدرد، چندین درد را صاحب مشو لاله داغ خویش را بر سینه قسمت می کند
3 در گلستانی که جولانگاه سرو همت است شبنمی تسخیر خورشید قیامت می کند
4 نیستی طاوس، در قید خودآرایی مباش کعبه با یک جامه در سالی قناعت می کند
5 شیوه اهل محبت نیست دل برداشتن در فلاخن سنگ ما قصد اقامت می کند
6 صائب از قید تعلق فرد شو آسوده باش باغ چون بی برگ شد خواب فراغت می کند