موقوف انقطاع بود اتصال از صائب تبریزی غزل 6395

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

موقوف انقطاع بود اتصال من

1 موقوف انقطاع بود اتصال من از خود گسستن است کمند غزال من

2 چون ساز، گوشمال مرا ساز می کند در ترک گوشمال بود گوشمال من

3 آبی که نیست در جگرم می کند سبیل ریحان همیشه تازه بود در سفال من

4 در روز حشر شسته بود پاک، نامه ها گر نم برون دهد عرق انفعال من

5 سرشته خیال من از خواب نگسلد رحم است بر کسی که شود هم خیال من

6 بر گوهرم غبار یتیمی فزون شود چندان که چرخ بیش دهد خاکمال من

7 از من فراغبال درین بوستان مجو کز نقش، سبزه ته سنگ است بال من

8 با صد هزار عقده چو سروم گشاده روی کلفت می رسد به کسی از ملال من

9 صائب چو مار سرزده پیچم به خویشتن موری اگر به سهو شود پایمال من

عکس نوشته
کامنت
comment