-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لاله شبنم فریبت برگ گل را آب کرد در مذاق لعل، آب و رنگ را خوناب کرد
2 از نگاه گرم من حسن تو عالمسوز شد طاعت من طاق ابروی ترا محراب کرد
3 در زمین پاک من ریگ روان حرص نیست می تواند شبنمی کشت مرا سیراب کرد
4 هر که چون شبنم به خون دل شبی را روز کرد دست در آغوش با خورشید عالمتاب کرد
5 می تواند کرد با دل تیغ او را سینه صاف آن که موج بحر را روشنگر سیلاب کرد
6 خون زغیرت در وجودم پوست بر تن می درد تا لب زخم که را تیغش دگر سیراب کرد؟
7 نعل وارون در طریق بندگی خضر ره است کعبه را دید آن که اینجا پشت بر محراب کرد
8 کعبه مقصود از ما اینقدر دوری نداشت راه ما را اینچنین خوابیده شکر خواب کرد
9 این جواب مصرع نوعی که خاکش سبز باد! سایه ابر بهاری کشت را سیراب کرد