1 ایام بهاران سبک از دیده ما رفت از دست به هم سودنی این رنگ حنا رفت
2 شد موسم گل طی به شکرخنده برقی برگ طرب باغ به تاراج صبا رفت
3 شیرازه مجموعه گلزار فرو ریخت سنبل چو سر زلف پریشان به هوا رفت
4 نرگس ز نظر دور به یک چشم زدن شد هر چند که از راه بصیرت به عصا رفت
5 آمد به چمن غنچه گل با کف پر زر چون برگ خزان دیده تهیدست و گدا رفت
6 از همرهیش در جگر لاله نفس سوخت از بس که به تعجیل گل لعل قبا رفت
7 در یک نفس از کیسه گلزار شکوفه چون سیم و زر از پنجه ارباب سخا رفت
8 پیچید سراپرده خود ابر بهاران از فرق چمن سایه اقبال هما رفت
9 شد رفتن گل باعث خاموشی بلبل از باغ به یکبار برون برگ و نوا رفت
10 از حیرت نظاره آن سرو گل اندام از خاطر اشجار چمن نشو و نما رفت
11 صائب ز نظربازی بی پرده شبنم از چهره گلهای چمن رنگ حیا رفت