- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روزی که حرف عشق مرا بر زبان گذشت چون خامه مد زخم من از استخوان گذشت
2 هر رخنه قفس دری از فیض بوده است صد حیف ازان حیات که در آشیان گذشت
3 یک بار دست در کمر بلبلان نزد این موج گل که از کمر باغبان گذشت
4 شد پرده های دیده روشن، قماش ما از بوی یوسفی که بر این کاروان گذشت
5 تا روی آتشین تو بی پرده شد ز شرم آیینه همچو آب ز آیینه دان گذشت
6 برجسته مصرعی است ز دیوان زندگی چون نی ز عمر آنچه مرا در فغان گذشت
7 بی حاصلی نگر که شماریم مغتنم از زندگانی آنچه به خواب گران گذشت
8 پیغام وبوسه نیست تسلی فزای من بازآ که اشتیاق من از این و آن گذشت
9 صائب ز صبح شیب و سرانجام آن مپرس چون موسم شباب به خواب گران گذشت