-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روز وصل است و دل غم دیده ما شاد نیست طفل ما در صبح نوروزی چنین آزاد نیست
2 ای نسیم از زلف او بردار دست رعشه دار ناخن این کار در سر پنجه شمشاد نیست
3 داغ چندین لاله و گل دید و خاکستر نشد مرغ جان سختی چو من در بیضه فولاد نیست
4 تا به گردن زیر بار منت نشو و نماست سرو از بار تعلق در چمن آزاد نیست
5 بر سر آزادطبعان، سایه بال هما در گرانی هیچ کم از تیشه فولاد نیست
6 از نگاه عجز ما شمشیر می افتد ز دست دیده ما را نبستن صرفه جلاد نیست
7 تیشه را بایست اول بر سر خسرو زدن جوهر مردانگی در طینت فرهاد نیست
8 پیش عاشق در بلا بودن به از بیم بلاست مرغ زیرک بی سراغ خانه صیاد نیست
9 دست ارباب قلم را یکقلم بر چوب بست در سخن چون صائب ما هیچ کس استاد نیست