پرده دار حرف دعوی کن لب خاموش از صائب تبریزی غزل 77

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

پرده دار حرف دعوی کن لب خاموش را

1 پرده دار حرف دعوی کن لب خاموش را از دبستان بر میاور طفل بازیگوش را

2 مور بر خوان سلیمان خون خود را می خورد خرمن گل مایه حسرت بود آغوش را

3 نیست بر بالای دست خاکساری هیچ دست خشت خم می نوشد اول، باده سرجوش را

4 باغبان گل را کند سیراب از بهر گلاب ساقی از می بهر بردن می فزاید هوش را

5 جز پشیمانی سخن چینی ندارد حاصلی حلقه بیرون در کن در مجالس گوش را

6 مستی و مخموری عالم به هم آمیخته است دور باش نیش در دنبال باشد نوش را

7 این زمان در زیر بار کوه منت می روم من که می دزدیدم از دست نوازش دوش را

8 گرد آن چاه زنخدان در زمان خط مگرد بیشتر باشد خطر از چاهها خس پوش را

9 بر سر بی مغز، صائب کسوت پشمین منه از سر خوان تهی بردار این سرپوش را

عکس نوشته
کامنت
comment