- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جام می غم ز دل تنگ نیارد بیرون صیقل این آینه از زنگ نیارد بیرون
2 پیش ما سوختگان خام بود سوخته ای که شرار از جنگ سنگ نیارد بیرون
3 ناقصان عاشق رنگینی لفظند که طفل از گلستان گل بی رنگ نیارد بیرون
4 نشود در نظرش زشتی دنیا روشن تا کسی آینه از زنگ نیارد بیرون
5 چه کند زخم زبان با دل سختی که تراست؟ نیشتر خون ز رگ سنگ نیارد بیرون
6 شب امید مرا صبح نگردد طالع تا عذارش خط شبرنگ نیارد بیرون
7 لذت درد حرام است بر آن بی توفیق که ز گلزار دل تنگ نیارد بیرون
8 نشود عالم افسرده گلستان صائب تا سر از خم می گلرنگ نیارد بیرون