- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رنگ می بازد زنام بوسه یاقوت لبش ازاشارت آب می گردد هلال غبغبش
2 ازگریبان حیات جاودان سر برزند چون قبا هرکس که درآغوش گیرد یک شبش
3 عاشقان بیدهن را زهره گفتار نیست ورنه جای بوسه پرخالی است درکنج لبش !
4 از نیستان داشت شیران جهان رادرقفس بود درعهدی که ازنی همچو طفلان مرکبش
5 کوچه و بازار را پرشور می بینم دگر تاکدامین سنگدل آزاد کرد ازمکتبش
6 بوسه های تشنه لب، پر در پرهم بافته است چون کبوترهای چاهی، گرد چاه غبغبش
7 هر که را درهم فشارد درد بی زنهار عشق گوش گیرد آسمان سنگدل ازیاربش
8 در گذر صائب ز مطلبها که در دیوان عشق هرکه بی مطلب نگردد برنیاید مطلبش