1 نقد روشن گهران در گره غم باشد سور این طایفه در حلقه ماتم باشد
2 تلخی عیش بود لازم ارباب صفا کعبه را آب ز شورابه زمزم باشد
3 کی به فردوس دهد چهره گندم گون را؟ هرکه در سلسله نسبت آدم باشد
4 نیستند اهل تجرد پسر مادر خویش عیسی آن نیست که دلبسته مریم باشد
5 خون ما چیست که عشق تو بود تشنه او؟ چشم خورشید چرا در پی شبنم باشد؟
6 خواب آن چشم رباینده تر از بیداری است پشت شمشیر بتان تیزتر از دم باشد
7 هرکه را می نگری مرکز پرگار غم است کیست در دایره چرخ مسلم باشد؟
8 هنرش جوهر شمشیر زبانها گردد هرکه چون تیغ درین معرکه ابکم باشد
9 وعده غنچه دهانان گرهی بر بادست گرهی نیست درین رشته که محکم باشد
10 صائب آنان که ز انصاف مؤدب شده اند خصم خود را نپسندند که ملزم باشد