غنچهٔ این باغ بوی پارهٔ از صائب تبریزی غزل 2737

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

غنچهٔ این باغ بوی پارهٔ دل می‌دهد

1 غنچهٔ این باغ بوی پارهٔ دل می‌دهد شاخ گل یادی ز دست و تیغ قاتل می‌دهد

2 کم نگردد فیض حسن از پرده‌داری‌های شرم شمع در فانوس نور خود به محفل می‌دهد

3 حاصل زهد ریایی جز کف افسوس نیست دانه چون پنهان شود در خاک حاصل می‌دهد

4 دامن صدق طلب هرکس که می‌آرد به دست گام اول پشت بر دیوار منزل می‌دهد

5 می‌کشد میدان که دریا را در آغوش آورد موج اگر دامن به دست خشک ساحل می‌دهد

6 کشتن بی‌زخم می‌خواهم، که زخم بی‌ادب بوسه گستاخانه بر شمشیر قاتل می‌دهد

7 خون من از بس که با پیکان او جوشیده است در رگ من موج خون بانگ سلاسل می‌دهد

8 صائب از قید فرنگ عقل می‌گردد خلاص هرکه دین و دل به آن مشکین سلاسل می‌دهد

عکس نوشته
کامنت
comment