- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل روشن از ریاضت بسیار میشود آهن ز صیقل آینهرخسار میشود
2 از حسن اتفاق ضعیفان قوی شوند پیوسته شد چو مور به هم مار میشود
3 سیم و زر خسیس به کوری شود تلف نقد ستاره خرج شب تار میشود
4 با تشنگی بساز که در تیغ آبدار جوهر تمام ریشه زنگار میشود
5 از خرج ابر کم نشود دخل بحر را کی دل مرا ز گریه سبکبار میشود
6 صد شِکوه به جاست گره زیر لب مرا شرم حضور مانع اظهار میشود
7 شبنم به آفتاب رسانیده خویش را دولت نصیب دیده بیدار میشود
8 دوری ز برگ بود به دل بار پیش ازین امروز برگ بر دل من بار میشود
9 نقش قدم ز پیشروان میبرد سبق آنجا که شوق قافلهسالار میشود
10 زان روی آتشین دل هرکس که آب شد صائب مرا دو دیده گهربار میشود