- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از بدن آزادی جانهای غافل مشکل است پای خواب آلود بیرون کردن از گل مشکل است
2 برنگردد جسم، یک پهلو به هر جانب فتاد راست گردانیدن دیوار مایل مشکل است
3 جان عاشق در تن خاکی چسان گیرد قرار؟ موج دریا دیده را بستن به ساحل مشکل است
4 نیست آسان در بدن جان را مصفا ساختن زنگ ازین آیینه بردن در ته گل مشکل است
5 نیست غیر از مرگ ساحل مور شهد افتاده را بر گرفتن دل ازان شیرین شمایل مشکل است
6 زنگ صحبت را به خلوت می توان از دل زدود زندگانی در جهان بی گوشه دل مشکل است
7 می توان بردن به آسانی زیر برگ لاله داغ خون ما را شستن از دامان قاتل مشکل است
8 در سر بی مغز تا باشد هوایی چون حباب سر برون بردن ازین دریای هایل مشکل است
9 عشق در یک پله دارد کعبه و بتخانه را چشم حیران را تمیز حق و باطل مشکل است
10 هر که را راه درازی هست صائب پیش پا تن به خواب ناز در دادن به منزل مشکل است